براعت إستهلالبَراعَتِ اِسْتِهْلال، یکی از صنایع بدیع معنوی میباشد. ۱ - معنابراعت در لغت به معنی کامل شدن در هنر و فضل [۱]
غیاثالدین محمد رامپوری، غیاث اللغات، ذیل براعت، بمبئی.
و نیز به معنی تفوق و برتری است. [۲]
محمداعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۳۵، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
استهلال مصدر باب استفعال به معنی دیدن هلال و بانگ کردن کودک، [۳]
حسین زوزنی، المصادر، ذیل استهلال، به کوشش تقی بینش، مشهد، ۱۳۴۵ش.
یا آوای نوزاد است بدانگاه که از مادر زاده شود. [۴]
محمداعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
در دانش بدیع و در « علم تقریض که عبارت است از دانستن کیفیت انشای شعر». [۵]
محمد آملی، نفایس الفنون، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۷۷ق.
۲ - نسبت با صنعت حسن ابتدابراعت استهلال از فروع صنعت حسن ابتدا و اخص از آن است [۶]
سیوطی، الاتقان، ج۳، ص۳۶۳، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۷]
نصرالله تقوی، هنجار گفتار، ج۱، ص۲۱۴، اصفهان، ۱۳۶۳ش.
و مراد از این صنعت آن است که آغاز سخن، مناسب حال گوینده و متناسب با مقصود وی باشد و مقدمه بر مسائل و مباحثی دلالت کند که در متن (ذی المقدمه) بیان میشود و موردبحث قرار میگیرد [۸]
مسعود تفتازانی، المطول، ج۱، ص۴۰۶، چ سنگی، تهران.
[۹]
مسعود تفتازانی، مختصر المعانی، ج۱، ص۲۱۲، استانبول، ۱۳۱۷ق.
[۱۱]
سیوطی، الاتقان، ج۳، ص۳۶۳، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۲]
حسین کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، ۱۳۶۹ش.
بدینمعنا که نویسنده یا شاعر با الفاظی دلپذیر و بدیع و با اشاراتی لطیف، مقدمهای مناسب و متناسب با موضوعی که مینویسد و میسراید، ترتیب دهد، بدانسان که شنونده و خواننده صاحب ذوق سلیم دریابد که مقصود او چیست و در ادامه سخن چه خواهد گفت. [۱۳]
محمد آملی، نفایس الفنون، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۷۷ق.
[۱۴]
محمداعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۳۵، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
[۱۵]
نجفقلی معزی، دره نجفی، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش حسین آهی، تهران، ۱۳۵۵ش.
چنانکه بهترین ابیات، بیتی است که چون صدر آن را بشنوند، قافیه آن را تشخیص دهند [۱۶]
عمرو جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۴۸م.
و بدینسان ادامه سخن را پیشبینی کنند.براعت استهلال گونهای تناسب و مراعات نظیر است که به سر آغاز سخن اختصاص دارد و از تناسب و هماهنگی مقدمه - اعم از دیباچه کتاب، تشبیب قصیده، پیش درآمد مقاله و خطابه - با متن خبر میدهد. [۱۷]
مسعود تفتازانی، المطول، ج۱، ص۴۰۶، چ سنگی، تهران.
[۱۸]
مسعود تفتازانی، مختصر المعانی، ج۱، ص۲۱۲، استانبول، ۱۳۱۷ق.
[۱۹]
عبدالعظیم ابن ابی الاصبع، تحریر التحبیر، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش حفنی محمد شرف، قاهره، ۱۳۸۳ق.
[۲۰]
جلالالدین همایی، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ج۱، ص۳۰۳، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳ - در قرآنقرآن شناسان سوره مبارک فاتحة الکتاب (۲) را نمونه برجسته براعت استهلال به شمار آوردهاند؛ بدینمعنا فاتحة الکتاب، مقدمهای است بر قرآن کریم که مشتمل بر تمام مقاصد قرآن است [۲۱]
سیوطی، معترک الاقران، ج۱، ص۵۸، به کوشش احمد شمسالدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۲۲]
سیوطی، الاتقان، ج۳، ص۳۶۳-۳۶۴، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۳]
محمداعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۳۶، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
و دارای صنعت براعت استهلال، چنانکه «رَبَّ الْعالَمینَ» و «اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ» اشارت است به معرفت خدا و صفات او؛ «مالِکِ یَوْمِالدّینِ»، اشارت است به معاد ؛ «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعینُ» بیانگر معرفت عبادت و انقیاد به امر خداست؛ «اِهْدِنَا الصَّراطَ الْمُسْتَقیمَ» حاکی از علمسلوکاست؛ «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» از مردم سعادتمند گذشته خبر میدهد که از خدا اطاعت کردهاند؛ «غَیْرِ الْمَغْضوبِ... (تا پایان سوره)» اشارت است به مردم تیرهبختی که درگذشته میزیسته، و عصیان ورزیدهاند. [۲۴]
سیوطی، الاتقان، ج۳، ص۳۶۳-۳۶۴، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۵]
نجفقلی معزی، درة نجفی، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش حسین آهی، تهران، ۱۳۵۵ش.
همچنین قرآن شناسان جمیع فواتح سور قرآن را متناسب با موضوع و محتوای آنها، همه سورهها را دارای صنعت براعت استهلال دانستهاند. [۲۶]
علیخان مدنی، انوار الربیع فی انواع البدیع، ج۱، ص۳۴، به کوشش شاکر هادی شکر، نجف، ۱۳۸۸ق.
[۲۷]
محمد خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش عبدالرحمان برقوقی، بیروت، ۱۹۰۴م.
[۲۸]
سیوطی، معترک الاقران، ج۱، ص۵۸، به کوشش احمد شمسالدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۴ - در شعر فارسیاز نمونههای برجسته صنعت براعت استهلال در شعر فار سی یکی مقدمه داستان رستم و سهراب [۲۹]
فردوسی، شاهنامه، ج۲، ص۱۶۹، به کوشش برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م.
است و دیگری مقدمه داستان رستم و اسفندیار [۳۰]
فردوسی، شاهنامه، ج۶، ص۲۱۶، به کوشش برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م.
در مقدمه داستان رستم و سهراب از طرح فلسفه مرگ و حکایت قضا و قدر ، خواننده صاحب ذوق سلیم درمییابد که سخن درباره مرگی نابهنگام است؛ و در مقدمه داستان رستم و اسفندیار آشکار میشود که از حادثهای بزرگ و نامبارک سخن خواهد رفت.همچنین از نمونههای بسیار خوبِ این صنعت مطلع غزلی است از حافظ (شم ۳۹۰) : افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن {} مقدمش یارب مبارک باد بر سرو و سمن این بیت اشارت دارد به جلوس پادشاهی بر تخت سلطنت که حافظ از او امید دادگری و هنرپروری داشته است. صنعت براعت استهلال را از آنرو بدیننام خواندهاند که سخن آراسته بدان، سخنی است که بر دیگر سخنها برتری دارد؛ و همانندی این صنعت به آوای کودک در آغاز تولد، آن است که چون کودک آوا برآورد، نخست وجود خود را اعلام میدارد، سپس روشن میشود که پسر است، یا دختر و صنعت براعت استهلال هم نخست، اعلام میدارد که حکایتی درخور توجه و مسألهای مهم در پیش است و سپس معلوم میسازد که مضمون و محتوای درخور توجه نوشته یا سروده چیست. ۵ - فهرست منابع(۱) قرآن کریم. (۲) محمد آملی، نفایس الفنون، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۷۷ق. (۳) عبدالعظیم ابن ابی الاصبع، تحریر التحبیر، به کوشش حفنی محمد شرف، قاهره، ۱۳۸۳ق. (۴) مسعود تفتازانی، مختصر المعانی، استانبول، ۱۳۱۷ق. (۵) مسعود تفتازانی، المطول، چ سنگی، تهران. (۶) نصرالله تقوی، هنجار گفتار، اصفهان، ۱۳۶۳ش. (۷) محمداعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م. (۸) عمرو جاحظ، البیان و التبیین، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۴۸م. (۹) علی جرجانی، التعریفات، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۱۰) حافظ شیرازی، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۱۱) محمد خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، به کوشش عبدالرحمان برقوقی، بیروت، ۱۹۰۴م. (۱۲) حسین زوزنی، المصادر، به کوشش تقی بینش، مشهد، ۱۳۴۵ش. (۱۳) سیوطی، الاتقان، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۴) سیوطی، معترک الاقران، به کوشش احمد شمسالدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۱۵) علیخان مدنی، انوار الربیع فی انواع البدیع، به کوشش شاکر هادی شکر، نجف، ۱۳۸۸ق. (۱۶) غیاثالدین محمد رامپوری، غیاث اللغات، بمبئی. (۱۷) فردوسی، شاهنامه، به کوشش برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م. (۱۸) حسین کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۱۹) نجفقلی معزی، دره نجفی، به کوشش حسین آهی، تهران، ۱۳۵۵ش. (۲۰) جلالالدین همایی، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۶۱ش. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «براعت إستهلال»، ج۱۱، ص۴۶۸۶. سجادی،سیدجعفر،فرهنگ معارف اسلامی،ج۱،ص۴۰۲. ردههای این صفحه : علم بیان
|